آناهيتاي مامان و بابا

افتادن اولين دندان شيري تو

1394/8/3 14:23
نویسنده : مامان زينب
15,817 بازدید
اشتراک گذاری

بعد از مدتي انتظار براي افتادن اولين دندون شيري تو كه مدتي بود لق شده بود بالاخره مامان بزرگ (مامان بابايي) با اجازه و خواست خودت اون و از جا درآورد. خدا خيرش بده چون اگه يه كم ديگه گذشته بود حتما دندون دائمت كج در ميومد. 30 ام مهر ماه روزي بود كه خونه مامان بزرگ و بابابزرگ مهموني بوديم و با كشيده شدن دندونت و جاري شدن خون توي دهنت كمي ترسيدي ولي وقتي ديدي همه با خوشحالي بهت تبريك مي گن خودت و جمع و جور كردي و با خوشحالي دندونت و ورانداز كردي. از اون روز تا الان اين دندون ريز ميزه شانس آورده گم نشده آخه اينقدر كه توي دستاي تو اين ور و اون ور ميشه. خلاصه اينكه انتظار هديه گرفتن از فرشته دندون به پايان رسيده بود و تو روز بعد همين كه چشات وا شد جايزت و بالاي سرت ديدي. مثل اينكه فرشته دندون از علاقه تو به كارهاي هنري خبر داشت براي همين يه پكيج برات آورده بود كه خودت يه جعبه خوشكل با گچ براي نگهداري دندون شيريت درست كني. حالا اولين دندون شيري تو يه جاي خوشكل داره.

 

 

 

از اونجايي كه سر دندوناي شيريت خيلي خيلي اذيت شدي. براي همين اميدوارم دندوناي دائميت زيبا و سالم و منظم باشن دختركم. به اميد سلامتي جسم و روحت نازنينم.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

خاله زهرا
4 آبان 94 18:18
تبریک تبریک امیدوارم همیشه زندگیت پراز لحظه های دوست داشتنی و هدیه باشه
مامان الهه
5 آبان 94 14:28
مبارک باشه عزیز دلم...چه هدیه خوبی به به!!