آناهيتاي مامان و بابا

جامانده از94 - قسمت اول

1395/1/16 14:50
نویسنده : مامان زينب
602 بازدید
اشتراک گذاری

سال 94 به خوبي و خوشي گذشت خدا رو شكر. توي سال 94 سه تايي تجربه هاي زيادي داشتيم. همشون زيبا بودن درسته بابايي ازمون دور بود و دلتنگي هامون زياد بود ولي سه تايي خوب از پس همه چي بر اومديم عزيز دلم. با اين تجربه هايي كه داشتيم رشد كرديم و خيلي چيزا دستمون اومد. قدر با هم بودن و بيشتر دونستيم و از زندگي توي شهر بزرگ و محيط جديد لذت برديم. تولد 6 سالگيت نزديكه و امسال هم برات سورپرايز داريم نفسم. اميدوارم بتونيم مثل سال قبل كه روز تولدت و برات پر از خاطره ساختيم كه هنوز هم ياد مي كني از اون روز حتي توي خاطرات مدرسه ات، امسال هم برات سرشار از لحظات زيبا رقم بزنيم.

مطالبي از سال 94 مونده كه برات ثبتشون مي كنم عزيز دلم:

الان ديگه بيشتر كارات و خودت انجام ميدي، حتي حمام كردن. خودت سرت و بدنت و مي شويي و من فقط نظارت مي كنم. هر از گاهي لباس هات رو هم مي شويي و در حين انجام اين كار حسابي بازي هم مي كني. پيش به سوي استقلال بيشتر رفتنت هم حتي روي صحبت كردنت هم تاثير گذاشته : "دوست دارم"، "دلم مي خواد"، "نمي خوام"، "چقدر دستور ميدين"، "چقدر زور مي گين" و ....

خريد هات با نظر نهايي خودت خريداري ميشه و اگه زماني چيزي بدون رضايتت بخريم اصلا نمي پوشي. پيراهن و بلوز دامن و كفش پاشنه بلند دوست داري و تا جايي كه بتوني زير بار پوشيدن بلوز شلوار نميري.

بسيار علاقمند به آرايشگري هستي. موهات بلند شدن و من برات خرگوشي مي بندم و تو خودت مي بافيشون. بسيار زيبا گيسشون مي كني حتي از من مادر زيباتر اين كار و انجام ميدي. هر از گاهي تمرينات آرايشگريت و روي موهاي من انجام ميدي. ببخش اگه يه وقتايي بخاطر خستگي ام اجازه دست زدن به موهام و بهت نميدم عسلم. به زيبايي از لوازم آرايشي استفاده مي كني و لاك زدن و طراحي ناخن هات هم به عهده خودته نازنينم. اين روزها با زن عمو مهنازت كه آرايشگره صحبت مشترك زياد داري عزيزم و زن عمو مهناز عزيز و مهربون هم حسابي با حوصله به صحبتات گوش ميده و راهنماييت مي كنه. قراره بزرگ تر شدي بري توي آرايشگاش يه عالمه هنر ياد بگيري عزيزم. دوست داري در آينده آرايشگر، نقاش، كيك پز و فضا نورد بشي.

در مورد فضا و دايناسورها هنوز هم علاقه نشون ميدي و دوست داري بيشتر بدوني.

هنوز هم ساعت ها با آب و آردي كه جلوت ميزارم و تو خمير درست مي كني ور ميري و هنرنمايي مي كني. شكل هاي مختلف درست مي كني و بعدشم ميزاري خشك بشن تا بتوني رنگشون كني. با هر چي دم دستت باشه و حسش و داشته باشي كاردستي درست مي كني. بعضي وقتا از بيرون كه ميرسي خونه بدون اينكه لباست و عوض كني ميري سراغ نقاشي كشيدن. انگاري فكري في البداهه مياد تو ذهنت و تو بايد بياريش رو كاغذ و بسيار زيبا اثرت و خلق مي كني هنرمند كوچولوي من.

هنوز هم دوست داري صحبت كني. ببخش كه بعضي وقتا ما آدم بزرگا بخاطر خستگي زيادمون حوصله شنيدن نداريم عزيز دلم.

بخاطر قطره آهن و جنس دندونات متاسفانه دندوناي جلوييت سياه و پوسيده شدن. گاهي وقتي كسي بهت مي گه : دندوناش و ببين چقدر سياهن! به زيبايي اينطوري جوابش و ميدي : در عوض دو سال تمام قطره آهن خوردم.

هنوز هم موقع خستگي، بداخلاق ميشي و هنوز هم از پس كنترل كردن بعضي هيجاناتت بر نمياي. مخصوصا وقتي كسي رو كه دوست داري مي بيني شديدا هيجان زده ميشي. اميدوارم بتونم با گذشت زمان كمكت كنم تا اين هيجانت و بهتر بشناسي و كنترلش كني نازنينم.

هنوز هم از بازنده شدن هراس داري. كم ميشه زير بار بازي هاي دو نفره كه توش برد و باخت داره بري اگر هم ببيني داري بازنده ميشي يا نمي خواي به بازي كردن ادامه بدي و يا اينكه مي خواي قوانين بازي رو عوض كني.

روي وسايلت و اتاقت خيلي حساس شدي و وقتي مهماني داري كه اتاقت به هم ميريزه گريه و زاري راه ميندازي كه اتاقم و وسايلام به هم ريخته شدن. احساس مي كنم تك فرزند بودنت و اينكه بيشتر اوقات به تنهايي بازي مي كني مي تونه يكي از دلايلش باشه.

اميدوارم آخر امسال كه اينا رو مي خونم تونسته باشم بهت كمك كنم نقاط قوتت و بيشتر كني و نقاط ضعفت رو هم از بين برده باشي عزيزكم. سال جديد براي من سال "تغيير" ه. اميدوارم با هم به سمت پيشرفت و رشد تلاش كنيم. دوست دارممحبت

پسندها (1)

نظرات (0)