آناهيتاي مامان و بابا

نوروز 95

1395/1/21 11:43
نویسنده : مامان زينب
809 بازدید
اشتراک گذاری

نوروز امسال هم با ديد و بازديد و گردش سپري شد. لحظه سال تحويل كنار خانواده بابايي بوديم. خداوند سايه بابابزرگ ها و مادر بزرگ ها رو براي هميشه بالاي سرمون نگه داره. تنشون سالم باشه كه وجودشون بركت زندگي همه ماهاست. بهت تاكيد كردم كه حتما بايد سر سفره هفت سين آرزو هاي سالت و توي دلت به خداوند بگي. امسال سفره هفت سين خونه خودمون و خودت چيدي. البته رنگ آميزي سفال ها و تخم مرغ ها رو با خاله زينب مهربون انجام داده بودي. سبزه رو خودت كاشتي دخترك سبز دست من. روزهاي اول به ديد و بازديد خونواده ها سپري شد. عيد امسال يه مهمون عزيز داشتيم كه از دوستان جديدمون هستن. آرين عزيز كه مثل تو متولد فروردين ماهه و يك سال از تو بزرگتره به همراه مامان و باباش چند روزي مهمونمون بودن و حسابي به هممون مخصوصا شما دو تا خوش گذشت. عكس هاي اين ايام و برات ثبت مي كنم دخترك نازنينم:

 

سفره هفت سين خودمون كه تمام كاراش و خودت انجام دادي عزيز دلم.

 

 

عكس هايت با آرين جون در باغ شاهزاده ماهان

 

 

 

 

 

به نفع بچه هاي سرطاني جفتتون نقاشي كشيديد عزيزم.


 

 

با هم به آتشكده، گنبد جبليه رفتيم و از سفره هفت سين هاي زيباي پهن شده توي سطح شهر ديدن كرديم:

 

 

 

 

 

 

 

 

آناهيتا در سيزده بدر:

آناهيتا و امير حسين

دخترك كوهنورد من، از علاقه ات به كوهنوردي هر چي بگم كم گفتم عزيز دلم. طوري بودي كه مي خواستي بري بالا و بالاتر. اميدوارم توي زندگيت هم هميشه رو به بالا حركت كني نازنينم.

آناهيتا و آيلين عزيز

توي اين ايام خاله سمانه و عسل عزيز هم براي لحظه اي كوتاه ديديم. اگر چه مدتش خيلي كم بود ولي دلتنگي هامون حسابي برطرف شد. اميدوارم هر جا هستن شاد و سلامت باشن.

 

پسندها (2)

نظرات (1)

مامان فريبا
22 فروردین 95 8:54
همیشه تون به سبزی و شادی زینب جونم. به امید دیدارتون
مامان زينب
پاسخ
سلااااام عزيز دلم.فدات شم عزيز دلم.