آناهيتاي مامان و بابا

روز اول - كلاس اول

1395/7/7 9:32
نویسنده : مامان زينب
341 بازدید
اشتراک گذاری

با معلم جديدت آشنا شدي دختركم. قبلا بهت گفته بودم كه معلمت بسيار قانونمنده و براش مهمه كه شاگردهاش هم قانون كلاس و مدرسه رو رعايت كنند و تو با اعتماد به نفس بالايي گفتي : خوب اين كه خيلي خوبه من آدماي قانونمند و دوست دارم." خندونک من و بابايي روز اول و باهات اومديم مدرسه. تو خوشحال از اينكه شيواي نازنين كه يكي از بهترين دوستاي توئه و از زمان مهد كودك با هم بودين رو هر روز مي بيني و كنارشي. البته بقيه دوستات هم هستن. نيايش و هستي. بعد از برگزاري مراسم صف و ورزش صبحگاهي به كلاستون رفتيد. روز دوم كه دعوتنامه معلمتون براي شركت در جلسه اومد راهي مدرسه شدم. معلمتون از روال كارش و اينكه چي احتياجه براتون خريداري بشه صحبت كرد. مسئله اي كه از همون روز اول حسابي به چالش كشيده بودش اين بود كه توي كلاس 22 نفره اش سكوت مفهومي نداره و شما دخترا يك ريز صحبت مي كنيد. خلاصه اينكه ميون صحبت هاش از كارهاي شما كه طي دو روز باهاشون مواجه شده بود صحبت كرد. جالبه كه وقتي گفت يكي از شاگردام مي گفته : خانم زودتر به ما نوشتن و خوندن و ياد بدين مثلا ياد بدين بنويسيم بابا. اينجوري بنويسيم بابا. مي گفت اين دختر كوچولو گچ و برداشته و رو تخته از بالا به پايين نوشته بابا. همون موقع فهميدم كه كار كار تو بوده وروجك من. چون بدون اينكه ما چيزي بهت ياد بديم خودت از روي كلمات مي نوشتي و كلمه بابا هم كلمه اي بود كه نوشتنش و ياد گرفتي البته از بالا به پايين. يعني اول "ا" رو مي نويسي و بعدشم "ب". قند تو دلم آب شد كه اينقدر علاقمند به يادگيري هستي. حالا ما مامان ها به معلمتون قول داديم كه توي خونه علاوه بر اينكه كنارتون بشينيم تا خوب بنويسيد و از همين حالا پايه تون براي خط خوش شكل بگيره بايد در مورد اينكه لطفا سر كلاس با هم صحبت نكنيد هم بهتون يادآوري كنيم و جالبه كه اين چند روز تو يكي خوب از پسش براومدي و قانون كلاستون و رعايت كردي دخترك قانونمند من.  مدرسه جديدت كه خيلي نزديكه خونمونه و دفتر بيمه خاله زهرا هم كنارتونه و تو هر صبح خوشحالي ديگه اي كه داري اينه كه خاله بعدازظهر مياد دنبالت و با هم مياين خونه عزيزكم. اميدوارم توي مدرسه جديدت شاهد رشد از هر نظر تو باشم دختركم. دوست دارم و برات بهترين ها رو آرزو دارم.محبت

پسندها (2)

نظرات (2)

مامان فريبا
7 مهر 95 17:09
مبارکت باشه عزیزدل خاله, الهی پله پله بالندگیت رو ببینیم. چه انگیزه های خوبی هستن این خاله های مهربون! خدا حفظشون کنه
مامان زينب
پاسخ
فداي تو فريباي نازنينم
khale ana
9 مهر 95 20:53
وووویییییی نیم وجبی شد کلاس اولی قررررررررربونت برم خاله