آناهيتاي مامان و بابا

بهار در بهار

1395/1/11 15:26
نویسنده : مامان زينب
680 بازدید
اشتراک گذاری

بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخه‌های شسته، باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست

نرم نرمک می رسد اینک بهار

خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمه ‌ها و دشتها
خوش به حال دانه‌ها و سبزه‌ها
خوش به حال غنچه‌های نیمه‌باز
خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
ای دل من گرچه در این روزگار
جامه رنگین نمی‌ پوشی به کام
باده رنگین نمی ‌بینی به جام
نقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از آن می که می ‌باید تهی است
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش می‌شود هفتاد رنگ

بهار رو دوست دارم چون توي اين فصل خداوند بزرگ تو رو به من هديه داد و دست مريزاد به پروردگارم كه سنگ تموم گذاشت با دادن تو به من و بابايي. دوست داريم و خدا رو بخاطر داشتن تو سپاسگزاريم. بوسمحبت

سالي سرشار از آرامش، موفقيت، شادي، سلامتي براي تمام دوستانم و خانواده ام آرزو دارم.محبت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

بیتا
12 فروردین 95 23:29
سبزه دلت را به نيت آرزوهايت، هر چه که هست گره بزن، شادي؛ زيبايي؛ لطافت و خوشي هاي پايدار تقديم وجودتون سيزده بدرتون مبارک از ته دل خوشحال ميشم به منم سر بزنين