مادرانگي هايت
كنارت دراز مي كشم تا بخوابي ولي خودم از فرط خستگي بيهوش ميشم اون وقت با حركت دستاي كوچولوي نازت كه پتو رو روم مي كشي و مي گي : " مامان پتو ميدم روت تا يخ نكني" بيدار ميشم و سرمست سرمست ميشم و سرشار از انرژي و عشق، كوچولوي دوست داشتني من.
يه وقتايي كه جايي از بدنم درد مي كنه و از دردش شكايت مي كنم مي گي : "مامان بيا بوسه عشق روي جايي كه درد مي كنه بزنم تا زودتر خوب شي" اونوقته كه من خداي مهربون و براي داشتن تو هزاران بار سپاس مي گويم عزيزم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی