آناهيتاي مامان و بابا

مهدكودك

بعد از شش ماهگي خانم خانما، مرخصي ماماني هم تموم شد و مي بايست بره سركار. براي همين آناهيتا خانوم هم به مهد رفت. اولين باري كه به مهد رفتيم تا محيط مهدو ببينيم را هرگز فراموش نمي كنم. يك پسر كوچولو با پاش زير بادبادك مي زد و اونو اين ور و اونور پرت مي كرد. ما مشغول صحبت با مدير مهد بوديم كه ديديم آناهيتا از ته دل مي خنده . حركت بادبادك باعث شد كه اولين قهقهه خانم خانما رو شاهد باشيم. من هم خيالم راحت شد كه دختر خوش اخلاقم از اين محيط خوشش مياد و نگراني من بي مورده. حالا هم كه نزديك ۲ ماهه توي مهده همه چي خدا را شكر خوب پيش ميره. فقط بعضي وقتا از اين كه بايد صبح زود بيدار شه نق مي زنه. معذرت مي خوام عشق كوچولوي من. تقصير مامانيه. ولي ...
14 آذر 1389

شروع غذاي كمكي آناهيتاي مامان

۱۸۰ روزه بود كه غذاي كمكيشو شروع كردم. حريره. مزه اش براش جالب بود. داشت با ولع توي ظرف نگاه مي كرد. فقط مي بايست ۱ تا ۲ قاشق مربا خوري بخوره ولي اينقد علاقه نشون داد كه تا ۵-۶ تا هم بهش دادم. بعد از يه غذاي خوشمزه، برنامه تلويزيون عجيب مي چسپه. فداش بشه مامانش.     ...
7 آذر 1389

اولين مسافرت دختر مامان

هميشه دلم مي خواست اولين مسافرت آناهيتا شيراز باشه. مي خواستم ابهت تخت جمشيد و پاسارگادو ببينه و ديدن مقبره حافظ و سعدي براش لذت بخش باشه چون وقتي تو شكمم بود حسابي از ديوان حافظ و سعدي براش شعر مي خوندم. ولي شيراز نشد. اميدوارم بتونم خيلي زود ببريمش به شهر زيباي شيراز. مطمئنم مثل مامانش عاشق زيباييهاي اين شهر خواهد شد.   با هم رفتيم كيش. اولين مسافرت كوچولوي من. هوا گرم بود. فقط تونستم ۱۵ دقيقه دريا رو بهش نشون بدم. بزرگي دريا. پاكي دريا.   موقع غروب توي حياط هتل.   اولين باري بود كه ماهي مي ديد.   اين هم هتل داريوش.   اينجا ديگه نتونست طاقت ب...
30 آبان 1389

بالاخره به دنيا اومد

آناهيتا كوچولوي من روز جمعه ۲۷ام فروردين ماه ۱۳۸۹ ساعت ۱۳:۴۵ به دنيا اومد. لحظه ي تولدشو هيچ وقت فراموش نمي كنم. با هوشياري كامل نگاه مي كرد. انگار منتظر بود. وارد شدن به دنيايي ديگه براش جالب بود. فقط نگاه مي كرد. خداوندا تو چقدر بزرگي. وزنش ۳ كيلو بود. ظريف بود.  درست مثل فرشته ها. دختر كوچولوي من، تو راه طولاني اي پيش رو داري. بايد كلي تجربه كسب كني. من با تمام وجودم حمايتت مي كنم. باهات هستم تا وقتي نفس مي كشم. عشق قشنگ من، با هم بهتربن مسير ها رو براي رسيدن به  اهدافمون پيدا مي كنيم. باشه؟ ...
19 آبان 1389

چرا آناهيتا؟

فرشته آناهیتا ، فرشته موکل بر آب ، باران ، فراوانی ، برکت، باروری ، زناشویی ، عشق ، مادری ، زایش ، پیروزی و ستاره ناهید ( سیاره زهره یا ونوس ) است. این فرشته که نمادی است از پاکی و کمال زن ایرانی ، از دوران های کهن در ایران باستان ستایش می شده است. نام این فرشته در اوستا اردوی سورا آناهیتا آمده است . اردوی به معنی بالنده و فزاینده است . سور هم ریشه است با نام خاص سورنا در زبانهای فارسی پهلوی به معنی نیرومند و آناهیتا به معنی نیالوده و بی آلایش و پاک است و این صفت آبها و رودهاست که پاک و فزاینده و زورمند هستند. نام های دیگر او آناهید ، آناهیت و ناهید می باشد. در سوره آبان یشت اوستا توصیف این فرشته بسیار دقیق و شاعرانه آمده است. در آنجا آمده ...
19 آبان 1389