آناهيتاي مامان و بابا

جشن الفبا

دختركم: 26 ام ارديبهشت ماه سال 96، زيباترين لحظات براي من و بابايي رقم خورد. ما در جشن الفبايي كه مدرسه تدارك ديده بود شركت كرديم و با هم آموختن زبان مادري ت و جشن گرفتيم. از اكنون به بعد تو مي توني بخوني و با دستان كوچيكت بنويسي. لحظه به لحظه اين جشن براي من سرشار از انرژي بود. شعر زيباي الفباتون كه با هم سروديد و بعد هم سوگند نامه اي كه دو تا از دوستانتون خواندند. در آخر نمايش نامه مهمان ناخونده داشتيد كه تو نقش راوي نمايش و به عهده داشتي و چه خوش درخشيدي عزيزكم. بسيار زيبا اجرا كردي. جند جا متن اصلي و يادت رفت و سريع خودت چيزي جايگزينش كردي. من براي لحظات زيباي اين روز كه با تو داشتيم هزار بار خدا رو شكر گفتم نازنينم.  &...
27 ارديبهشت 1396

جشن هفت سالگيت

جشن تولد امسال تو با بقيه سال ها فرق داشت دختركم. به يمن وجود خانه بازي قاصدك من و بابايي تونستيم تولدت و توي خانه بازي قاصدك برنامه ريزي كنيم و تو به همراه دوستان و همكلاسي هات حسابي لذت ببري و خاطره خوبي از تولد هفت سالگيت توي ذهنت بمونه عزيزكم. مثل هر سال قبل فوت كردن شمع 7 سالگيت چشات و بستي و آرزو كردي و بعد هم شمعت و فوت كردي. ما هم برات بهترين روزها رو توي اين سن ت آرزو داريم عزيزكم. دوست دارم و برات بهترين و خوش ترين لحظات و آرزو مي كنم. خاله فريباي نازنين، اهوراي شيرين و مزدا كوچولو هم توي جمعمون بودن و حسابي از همراهيشون لذت برديم. دايي ايوب به همراه امير محمد و زن دايي هم توي جشنمون بودن. ممنون از حضور گرمشون. ...
16 ارديبهشت 1396

7 سالگيت مبارك زيباروي من

آناهيتاي نازنينم، بي شك با وجود تو بهار براي من رنگ و بوي ديگري داره نازنينم. صداي خنده هاي شيرينت، ناز كردن هايت، شادي هايت، قهرهايت، انرژي وصف ناپذيرت زيبايي زندگي ما شده دختركم. خوشحاليم تو را داريم و خداوند مهربان را هزاران بار سپاس مي گوييم براي زيباترين هديه اش.  دوستت داريم نازنينم و برايت 7 سالگي سرشار از تلاش و موفقيت آرزومنديم. تولدت هزاران بار مبارك نازنينم. مامان و بابا     ...
27 فروردين 1396

در آستانه 7 سالگي

چيزي تا 7 سالگيت بيشتر نمونده دختركم و من اين روزها زياد اين جمله رو ازت مي شنوم: "دلم مي خواد!!!!". اميدوارم بتونم با عكس العمل هايي كه اينجور مواقع در مقابل رفتار و صحبت هات انجام ميدم براي رشد شخصيتيت كمك كرده باشم عزيزكم. در آستانه 7 سالگيت به اين پي بردم كه حوصله ت براي انجام كارهايي كه بهت محول ميشه خيلي كمه و همين باعث ميشه كيفيت كارها و فعاليت هات پايين بياد. جوري شده كه فقط براي رفع تكليف كارت و انجام ميدي اصلا هم برات مهم نيست درسته يا نه؟ زيباست يا نه؟ وقتي به علتش فكر مي كنم اولين چيزي كه به ذهنم ميرسه اينه كه كم بنيه هستي و همين باعث ميشه زود خسته شي. خوب مادر من اينقدر كه كم غذا مي خوري و هر چيزي رو نمي خوري...
23 فروردين 1396