چالش های مدرسه طبیعت
واااای که هر چی نوشته بودم پاک شدن😣😣حالا چطوری با همون حس از اول بنویسم؟؟؟😥😥😥 تصورم این بود که بعد از برگشتن از مدرسه طبیعت تمام انرژی منفی، خستگی هات و میدی به دل مادر زمین و سرشار از انرژی های ناب طبیعت برمی گردی خونه. ولی این تصور من کاملا اشتباه بود چون از همون اولین جمعه ، بعد از برگشتنت تو یه آناهیتای عصبانی و غرغرو بودی. اوایل فکر می کردم خوب حتما خسته ای و نمی تونی خودت و جمع و جور کنی ولی این ماجرا هر هفته وجود داشت. تو عصبانی بودی و در جواب من که می خواستم صحبت کنیم می گفتی : مامان، ولم کن. بالاخره نمیدونم چی شد که تو علت کلافگیت و برام گفتی و حالا می تونستم بفهممت. اولین مشکل و درموندگی تو این بود : از اونجایی که نیروانا جون اولین...
نویسنده :
مامان زينب
13:13