33 سالگي من

هر وقت كه بحث تك فرزندي آره يا نه؟ بين من و دوستام ميشه. يكي از چيزايي كه باعث ميشه من با تك فرزندي موافق باشم اينه : از اونجايي كه نسل تو آناهيتاي نازنينم بيشتر تك فرزندي رايج شده براي همين مطمئنم تو هم مثل من دوستاي خيلي خيلي خوبي خواهي داشت كه مثل خواهرات خواهند بود. توي شادي هات كنارتن و آغوش گرمي براي ناراحتي هات و اشك هات. آره قربونت برم من. هر سال موقع تولدم با تمام وجودم به دوستاي عزيزم افتخار مي كنم و به خودم مي بالم بخاطر وجود دوستاي نازنينيم: خاله نجمه، خاله مهناز، خاله سمانه، خاله آرزو، خاله فريبا،خاله افسانه و خاله زهرا. بابايي هم بود. از اول اين هفته تا ديروز (دهم تير ماه) كه تولدم بود دوستاي عزيزم باعث شدن هر روز خدا رو بخاطر داشتن اونا شكرگزار باشم. طفلي ها برنامه ريزي كرده بودن كه قبل از ماه رمضان كه شنبه بود واسم تولد بگيرن ولي كاري واسه بابايي پيش اومد و نتونستيم از كرمان برگرديم. يه جورايي اونا سورپرايز شدن. ولي حسابي دلم سوخت كه اينطوري شد. روز يكشنبه در جمع صميمي شون قرار گرفتم. طبق معمول هنر خاله سمانه ي عزيز و شاهد بوديم كه دمش گرم چه كيكي بود. الانم كه فكر مي كنم بزاقم ترشح ميشه:

اميدوارم هميشه دنيا به كامت شيرين باشه سمانه عزيزم.

دخترك ناز من، وقتي اومدم دنبالت مهدكودك و بهت گفتم بريم خونه چون تولدمه. برقي تو چشات درخشيد و گفتي : يعني منم دعوتم؟ آخه فداي تو بشم مگه ميشه تو نباشي. قربونت برم كه عاشق تولد و كيك تولدي. بعدشم گفتي : خودم مي خوام كيكت و انتخاب كنم مامان. گفتم : دخترم خاله سمانه كيك برام پخته. به محض رسيدن به خونه گفتي مي خواي لاك بزني. آخه فقط اجازه داري تولدها و عروسي ها لاك بزني.

در آغاز مراسم آهنگ مرغ بهار رو كه تازه درسش و گرفتي ولي هنوز خوب نمي توني بزنيش با كمك من با بلزت برام زدي:

اينم مهموناي كوچيكمون : عسل نازنين و امير علي عزيز

و تو در حال رقصيدن:

ماجراي تولد من و جمع صميمي دوستاي گلم به همينجا ختم نميشه مادر. روز تولدم طفلي خاله زهرا نتونست كيك تولد برام تهيه كنه آخه تنها قنادي سرچشمه بسته بوده براي همين دست به دامن خاله مهناز ميشه و خاله مهناز هم با عشق تمام كيك شكلاتي خوشمزه برام پخته بود. وقتي تو و خاله زهرا و دايي ياسر به همراه بابايي كيك و روي ميز گذاشتين و خاله ماجرا رو واسم تعريف كرد. اشكام سرازير شد. خدا رو به خاطر چنين دوستايي هزار بار سپاس گفتم و به خودم باليدم بخاطر داشتنشون. كيك و بريديم با هم و من براي همه دوستام بهترين ها رو آرزو كردم. بعد هم آخر شب خاله آرزو عمو سامان كيك دست پخت عمو سامان و واسم آوردن. روزي سرشار از انرژي گرفتن از دوستاي مثل ماهم و خونواده ي عزيزم. همتون و دوست دارم و اميدوارم توي شادي هاتون منم هميشه سهيم باشم:

دايي ياسر، من، خاله زهرا و توي نازنين با كيك خاله مهناز

كيك خاله آرزو و عمو سامان به همراه تكه هايي از كيك خاله مهناز:

دخترك عزيز من، دوست دارم اين جمله بابابزرگ و هميشه به ياد داشته باشي كه : دوست پيدا كردن خيلي راحته ولي نگهداشتنش مهم و ارزشمنده. اميدوارم تجربه داشتن دوستاني صميمي و خوب رو داشته باشي عزيز دلم.

پينوشت: ممنونم از همكاري عزيزم خاله مرضيه و آقاي سعيدي بخاطر كادوهاي زيباشون و همينطور از بابايي مهربون

پينوشت : ممنونم از الهه عزيزم دوست مجازيم. به اميد روزي كه صورت مثل ماهش و از نزديك غرق بوسه كنم.