آناهیتا و نی نی جدید
بالاخره موفق شدیم و به دیدن نی نی جدید رفتیم. جونم که چقد کوچولو و ناز بود. اولش که دیدیش فقط نگاش کردی و چیزی نگفتی. جالب بد که به رها و ساحل می گفتی نی نی ولی امیر محمد به چشمت نی نی نمیومد ناناز؟؟ به هر حال لحظه دیدارتون اینجوری شروع شد ولی این پایان ماجرا نبود چرا که کسی نمی بایست نی نی جدید رو بغل کنه. نه دایی و نه زن دایی. سریع خودتو بهشون می رسوندی می خواستی نامیر محمد و بزارن کنار و تو رو بغل کنند. البته من پیش بینی می کردم اینطوری شه. کم کم به بودنش عادت می کنی نازنین. امیدوارم دوستای خوبی برای هم باشین.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی