آناهيتاي مامان و بابا

جشن آفتاب و خاطرات تو با دوستانت

1392/12/19 15:4
نویسنده : مامان زينب
547 بازدید
اشتراک گذاری

توي يه روز تابستوني وقتي من و خاله سمانه و خاله فريبا شما سه تا رو مي برديم كرمان براي اسم نويسي كلاس خلاقيت، جايي ايستاديم تا بستني بخوريم. اين عكس واسه همه ما خاطره شده چرا كه:

http://nirvana.niniweblog.com/post355.php

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)