آناهيتاي مامان و بابا

کلاس دومی من

1396/10/6 11:21
نویسنده : مامان زينب
240 بازدید
اشتراک گذاری
Zeinab Shakeri:
دختر نازنینم، خدا رو شکر می کنم که اینقدر مستقل شدی امسال عزیزکم. امسال که کلاس دوم هستی خودت به کارهات میرسی و کیفت و جمع و جور می کنی. بر طبق برنامه درسیت مشقات و می نویسی و به زیبایی و به تنهایی کاردستی هات و درست می کنی‌. این استقلال تو نه تنها توی درس و مشقت به خوبی شکل گرفته حتی از اول سال هم خودت پافشاری می کردی که می خوای با سرویس مدرسه بری و برگردی و ما نرسونیمت. اوایل ما مخالف بودیم و می گفتیم صبح ها هوا سرده و نمی خواد بری سر ایستگاه که سر کوچه مونه واستی و موقع تعطیلی مدرسه هم چون اون دست خیابون پیاده ت میکرد قبول نمی کردیم. پافشاری تو برای رسیدن به هدفت اونقدر ادامه داشت تا بالاخره قبول کردیم فقط موقع تعطیلی مدرسه از سرویس استفاده کنی. خدا رو شکر دو تا کلاس پنجمی هم با تو پیاده میشن و بهت کمک می کنن از خیابون رد شی و بیای خونه. من دلم و قرص کردم و با تمام وجودم تو رو به خدای عزیز و مهربون سپردم و مطمئنم خودش حواسش بهت هست. خوب قرارمون بر این شد که این روال یک ماه آزمایشی باشه و اگه تو توی این مدت خوب تونستی از سرویس استفاده کنی اون وقت صبح ها هم اضافه بشه. شرطمون این بود نباید بخاطر رسیدن به سرویس هیچ وسیله ای و جا بزاری و از طرفی هم به سرویس برسی و سرویس و از دست ندی و خدا رو شکر خوب از پسش بر اومدی و حالا هم صبح ها خودت میری سر ایستگاه و بعد هم با سرویس میری مدرسه. خوشحالی که بیشتر با دوستات هستی. عزیز دلم، واقعا برای اول خودت و بعد خودم و بابایی خوشحالم و این پیشرفت و بهت تبریک میگم. بهت افتخار می کنیم.
ضمنا امسال تو با برنامه ریزی پیش میره‌ تو هر روز برای انجام کارهات برنامه داری و اگر امتیاز دو روز شنبه و یکشنبه رو با انجام به موقع کارات به دست بیاری می تونی روز دوشنبه هر دوستت و که خواستی دعوت کنی خونه و یا بری پیشش و اگر امتیاز روزهای سه شنبه ، چهارشنبه و پنج شنبه رو بدست بیاری می تونی صبح جمعه به مدرسه طبیعت بابا مسعود بری که ماجراش و مفصل توی پستی خواهم نوشت. دوست دارم و لحظات زیبایی و برات آرزو می کنم دختر عزیز و ناز من.
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)