آناهيتاي مامان و بابا

عيد نوروز

1390/12/28 13:53
نویسنده : مامان زينب
698 بازدید
اشتراک گذاری

امسال دومين عيده كه كنارموني عسلك. اما عيد امسال با سال قبل فرق داره. فرقش هم اينه كه امسال تو خيلي فهميده تري. يكسري چيزايي كه روي سفره هفت سين هست رو به خوبي مي شناسي و با تمام وجود بهشون ارادت داري. مثل ماهي. ذوق زدنت وقت ديدن ماهي هاي توي آكواريوم شب عيد ديدنيه. هفته قبل با هم سبزه كاشتيم. قربون دستاي كوچولوت وقتي عدس ها و ماش ها رو روي پنبه ها پخش مي كردي و با شيرين زبوني اسمشون هم تكرار مي كردي. هر روز با هم آبشون ميديم و شاهد قد كشيدنشون هستيم. حالا كه بلند تر شدن مي خواهي لمسشون كني و به قول خودت: ناز ناز. شمع و آينه رو هم به خوبي مي شناسي و سيب رو همچنين. هفته قبل توي مهد كودك براتون سفره هفت سين چيدن و يه كيك بزرگ هم به مناسبت تولد بهار 91 سفارش دادن. وقتي لباس خوشكل تنت كرديم و رفتيم به جشن، تنها چيزي كه مي ديدي كيك خامه اي بزرگ بود. با وجود تمام تلاش هاي من براي ناخنك نزدنت به كيك تو كار خودت رو انجام دادي و دو سه بار دور از چشم من انگشت كوچولوتو فرو بردي توي كيك. بعد از اينكه كيك جذابيت خودشو از دست داد چشمت به سفره هفت سين خوشكلي كه خاله ها پهن كرده بودن افتاد. اونوقت بود كه مراسم معرفي ماهي ها و شمع و سيب و سبزه رو  به خاله ها و ماماني داشتي. بعدشم كه يكي از خاله ها حاجي فيروز شده بود و تو كلي كيف كردي با خاله حاجي فيروزت. با هم عكس گرفتين و رقصيدين. به هر حال عزيزكم دومين عيد زندگيت توي راهه. اميدوارم هميشه و همه جا شاد و سرحال و سرزنده باشي نفسك و روز به روز موفق تر.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)