بازم عمو حامد....
عمو حامد مهربون:
کاش بودید و ذوق و هیجان آناهیتا رو موقع استفاده از سرسره ای که براش خریدین می دیدید. انگار که تمام دنیا رو بهش داده باشن. اینقد از پله های زرد بالا رفت و سر خورد که خیس عرق شده بود. ممنونم بخاطر لطف بزرگتون.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی