آناهيتاي مامان و بابا

اين روزها..

1391/11/9 10:13
نویسنده : مامان زينب
652 بازدید
اشتراک گذاری

آناهيتا : بيا با هم بازي كنيم. من عروس خانوم.

مامان : آقا دوماد كيه؟

آناهيتا : بابا، آقا گوماد

 ----------------------------------------------------------------------

چند روزي بود بادكنك هاي باد نشده ات رو مي گرفتي توي دستت و مي گفتي: مامان، كلمپه مي خوام. منم هي بهت قول ميدام كه رفتيم كرمان برات مي خرم ولي تو مي گفتي : نه، من كلمپه مي خوام. تا بعد از چند روز فهميدم منظورت تلمبه مخصوص باد كردن بادكنك هاته.

بعدش خاله هاي مهربونت بهت تلفظ صحيحش رو ياد دادن و حالا مي گي : من تلمبه، نه كلمپه مي خوام.

---------------------------------------------------------------------------

 عاشق تلفظ اين كلمه ت هستم : گغاشتم (گذاشتم)

-------------------------------------------------------------------------------

از پيشرفتت توي درست كردن پازل هم بايد بنويسم برات. اينكه از پس پازل هاي كوچيك زير 10 تكه خودت به تنهايي برمياي و موقع درست كردن پازل هاي بزرگتر با كمك من كلي از قطعات پازل رو كه من بهت ميدم درست سر جاشون ميزاري. من عاشق روش آزمون و خطايي هستم كه به كار مي بري تا به جواب برسي.

---------------------------------------------------------------------------------

آواز خوندنت در همه حال رو خيلي دوست دارم. گاهي وقتا شعرهاي قشنگي رو كه بلدي مي خوني و گاهي هم فقط مي خوني هر چي كه از دلت يا ذهنت بياد بيرون رو مياري سر زبونت. هيچ كلمه اي رو من نمي فهمم ولي مطمئنم خودت ميدوني منظورت چيه. مگه نه؟

-------------------------------------------------------------------------------

تولد يك سالگي امير محمد نازنين هم پشت سر گذاشتيم. پسر دايي كوچولوي نازت. عكساتون رو سر فرصت برات ميزارم. امير محمد تنها كسي ه كه وقتي مياد خونمون تو هيچ كدوم از وسايلت رو حاضر نيستي بهش بدي و طفلي وقتي چيزي رو برميداره بدو بدو از دست تو كه دنبالش جيغ و هوار مي كشي فرار ميكنه. جالبه كه وقتي باهات صحبت مي كنيم كه بايد با هم بازي كنين مثل وقتي كه تو ميري توي اتاق اميرمحمد و اون اجازه ميده از تمام وسايلش استفاده كني اونوقته كه تو حسابي جوگير ميشي و حالا كه امير محمد كوچولو ديگه خسته شده و خوابش مياد مي خواي بياد تو اتاقت و با هم بازي كنيد. قربون تو با اين دنياي بامزه ات.

---------------------------------------------------------------------------------

آناهيتا : مامان، من داداش ندارم.

مامان : آره دخترم تو داداش نداري ولي اميرمحمد مي تونه يه داداش خوب برات باشه. باشه؟

آناهيتا : باشه.

---------------------------------------------------------------------------------

سيستم پاداش دهي و جايزه گرفتن برات متفاوت شده. همه چي بستگي به ميزان دريافت ستاره هايي داره كه آخر شب با هم روي كاغذي كه درونش آيتم هاي مربوط به كارهايي بوده كه تو مي بايست در طول روزانجام بدي داره. اين كاغذ كمك زيادي به تو كرده كه توي كارهايي مثل سلام كردن، مرتب كردن اتاقت، نق نزدن، كمك به مامان پيشرفت كني. حتما توصيه مي كنم كه مامان هاي عزيز از اين روش استفاده كنند. اين روش باعث بالا بردن هوش اجتماعي كودك هم مي شود. از اونجايي كه بعضي كارها مثل مسواك زدن، شستن دست و صورت، كامل غذا خوردن را هر روز به خوبي انجام ميدي پس لازمه كه اونا حذف بشن و به جاش گزينه هاي ديگه اضافه بشن. بعد از دريافت 20 تا ستاره توبه جايزه اي كه مي خواي ميرسي. اينطوري باعث ميشه هم جايزه اي كه دريافت مي كني برات ارزش داشته باشه چون تلاش كردي تا بهش رسيدي و هم كارهاي خوبي ياد گرفتي كه بعد از گذشتن مدتي برات روتين ميشه. عاشقتم وقتي كه ستاره سلام كردن يا نق نزدن رو نمي گيري و همونجا چونه ميزني كه بده بهم و من توضيح ميدم كه نميشه اونوقته كه تو با شيريني زبوني مي گي: فردا سلام مي كنم. باشه؟

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)