آناهيتاي مامان و بابا

شن بازی

1390/4/4 11:25
نویسنده : مامان زينب
309 بازدید
اشتراک گذاری

دیشب اولین تجربه شن بازی رو داشتی نازنینم. اونم با دوست عزیزت نیروانا. بابای مهربون نیروانا براش یه استخر شن درست کرده و از اونجایی که اخیرا دو تاییتون دارین بعدازظهرا را با هم می گذرونید، اولین تجربه شن بازی رو هم با نیروانا گلی گذروندی. اولش که گذاشتمت وسط شنها بیلچه و سطل و بقیه متعلقاتش جالب تر بود تا شن ها. ولی بعد از چند لحظه فهمیدی دلیل اصلی این استخر چیه و به وجود شن ها پی بردی. دستای کوچولوتو پر شن می کردی و می پاشیدی هوا. لباس و صورت و مو واسه خودت نذاشتی که. نیروانا هم کارات براش جالب بود و فقط تو رو با لبخندای شیرینش نگاه می کرد. تو هم ذوق کرده بودی. چهار دست و پا می رفتی و سطل رو پر و خالی می کردی. بالاخره واسه خودت حسابی حظ کردی عزیزکم. فکر کنم تجربه قشنگی بود برات. مرسی از بابا و مامان مهربون نیروانا. امیدوارم تو و نیروانا همیشه با هم دوستای خوبی بمونین گلم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)