آناهيتاي مامان و بابا

دامنه لغات آناهیتا-3

1390/4/29 14:38
نویسنده : مامان زينب
312 بازدید
اشتراک گذاری

آناهیتای من کم کم داره با حروف و کلماتی که می گه منظور خودشو و خواسته هاشو بهمون می فهمونه. اولین کلمه بامفهومی که داره می گه آب هست. همیشه دلم می خواست زودتر این کلمه رو یاد بگیره تا من بفهمم کوچولوی ناز من کی تشنه است و حالا خانم طلا به محض تشنگی آب را با صدای ظریف و نازش می گه.

هفته قبل حسابی بهش خوش گذشت. دو سه روز عروسی و پاتختی حامد و بعد هم بله برون دایی یاسر. دایی یاسری که باهاش رابطه خیلی خوبی داره و به محض دیدنش حسابی خودشو لوس می کنه. خانم خانما حسابی این چند روز در جوار پدربزرگها و مادربزرگها لذت بردن. دیروز صبح هم اتفاق جالبی افتاد برات دخترم. پدربزرگی داشت بهت نون مربا لقمه می داد چند تا که خوردی پا شدی و در حین دور شدن گفتی : "خودم" یعنی "خوردم". هممون کلی کیف کردیم. فدای تو با این زبون شیرینت. نمی دونم از کجا این کلمه رو یاد گرفتی؟!

اینا بقیه دامنه لغات عسلم تا الان هستند:

بَ : هر نوع خوراکی و غذا

با : بابا

ماااا : صدای تمام حیوانات، ماهی، ماه، ماست

پیش : پیشی

آه : آهنگ(هر وقت آهنگ بخواد این کلمه رو می گه)

این چند روزا یه اتفاق جالب دیگه ای هم افتاد. کیف سی دیت همیشه همرامه. وقتی کرمان بودیم. یه شب رفتی سر ساک و کیف سی دی به دست اومدی پیش من. منو نگاه می کردی و می گفتی ب ب  فهمیدم که سی دی Baby Bright تو می خواهی تماشا کنی. در کیف سی دی رو که باز کردم شروع به ورق زدن کردی و سی دی Baby Bright رو پیدا کردی و بهش اشاره کردی که یعنی اینو برام بزار. من هم با کمال میل قبول کردم. عزیزکم، نانازکم، نفسکم قربون اون فهمت برم.  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)