آناهيتاي مامان و بابا

مسافرت با دخترم

1390/2/28 15:36
نویسنده : مامان زينب
278 بازدید
اشتراک گذاری

یک هفته ای که بابایی رفته بود نمایشگاه کتاب تهران من و دخملی با هم رفتیم یش بابابزرگ و مامان بزرگ تا تنها نباشیم. هوای خوب و طبیعت زیبا و گردش و مهمونی باعث شد که دختر ناز مامان حسابی بهش خوش بگذره. خدا را شکر اذیتم نکرد. مریض نشد و حسابی هم از همه چی لذت برد. رودخونه رو دید و پاهای ناز کوچولوشو گذاشت توی آب. اول می ترسیدم این کار و کنم. ولی دلمو به دریا زدم و گفتم بزارم همچین چیزی رو تجربه کنه. از همه مهمتر این بود که این مسافرت باعث شد با نبودن بابایی دلتنگی نکنه. کلی عکس گرفت.  عکساشو سر فرصت میزارم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)